معنی شعر کار و شایستگی
جوانی، گهِ کار و شایستگی است گهِ خود پسندی و پندار نیست
جوانی دوره کار، تلاش، کوشش و نشان دادن شایستگیهاست. دورهای است که خیالهای خام و خود پسندی و غرور در آن راه ندارد.
چو بفروختی، از که خواهی خرید؟ متاع جوانی به بازار نیست
وقتی که جوانی را آسان از دست بدهی، دیگر نمیتوانی آن را به دست آوری، چون جوانی، مانند کالا نیست که در بازار خرید و فروش شود و تو آن را بخری. (قدر جوانی را بدان.)
غنیمت شِمُر، جز حقیقت مجوی که باری است فرصت، دگر بار نیست
قدر و ارزش جوانی را بدان و در این دوره به دنبال کشف حق و حقیقت و درک آن باش، اگر جوانی بگذرد، فرصت درک حقیقت را نیز از دست میدهی و فرصت دوبارهای نخواهی داشت.
مپیچ از رهِ راست، بر راه کج چو در هست، حاجت به دیوار نیست
از راه راست به راه کج منحرف نشو و تلاش کن که همیشه در راه راست قدم برداری، وقتی که راه راست وجود دارد، نیازی به راه کج نیست. خانهای که در دارد، نیازی نیست که از بالای دیوار وارد خانه شویم
زِ آزادگان، بردباری و سعی بیاموز، آموختن عار نیست
از انسانهای آزاده، شکیبایی و بردباری و سعی و تلاش را یاد بگیر، زیرا آموختن، عیب و ننگ نیست
به چشم بصیرت به خود دَر نگر تو را تا در آیینه، زنگار نیست
با آگاهی از خود، به خودت نگاه کن. ارزشهای ذاتی خودت را کشف کن، قبل از اینکه پیر شوی و فرصت جوانیت را از دست بدهی و قلب پاک و بیآلایشت آلوده به زنگار شود و نتوانی حقایق را ببینی.
همی دانه و خوشه، خروار شد ز آغاز، هر خوشه خروار نیست
دانهها به خوشه و خوشهها به خروار تبدیل میشوند و در ابتدا هیچ خوشهای خروار نبوده است. تو نیز سعی و تلاش کن و مرحله به مرحله به دانش و ارزشهای خود اضافه کن، چون دانش و صفات خوب در انسان یک باره به دست نمیآید، بلکه با تلاش و کوشش و به مرور زمان اضافه میشود
همه کار ایام، درس است و پند دریغا که شاگرد هشیار نیست
تمام اتفاقات روزگار، همچون درسی برای همۀ انسانهاست، اما دریغ و افسوس، انسانهایی که همچون دانش آموزان کلاس این روزگار هستند، هوشیار و آگاه نیستند و از اتفاقات زمانه درس نمیگیرند.
خود ارزیابی صفحه 27
1- نویسنده به چه نوع ارتباط هایی در دوران نوجوانی اشاره کرده است؟
نوجوان، افزون بر رابطه با خود، نیازمند رابطهای دیگر نیز هست، رابطهای به نام دوستی و پیوند، رابطهای که وابسته به نیاز درونی است، نیازی که به نوجوان کمک میکند تا به خود شناسی برسد
2- ویژگیهای مشترک آیینه و دوست را بیان کنید.
هر دو واقعیتهایی شخصی را نشان میدهند، راست گو هستند، اندازه و حد خود را نگه میدارند، نه زیاده گویی میکنند نه کم گویی، به دنبال برجسته کردن نکات مثبت جهت تقویت و نشان دادن نکات منفی جهت برطرف کردن هستند
3- به نظر شما چه ارتباطی میان نثر و شعر درس وجود دارد؟
نثر این درس به زبا ساده، ارتباط و راههای ارتباط با دیگران را بیان میکند. همچنین انسان را به خود شناسی دعوت میکند و زبان نقد و تفکر نقادانه را مطرح میکند، زیرا انسانها با نقد شدن، نقصهای خود را برطرف میکنند و شعر درس نیز همین ویژگیها را با زبانی دیگر بیان میکند. این شعر انسان را به خودشناسی و قدر جوانی را دانستن دعوت میکند و میگوید، دوستان مانند آینه هستند و ما باید قدر این دوره از زندگی را بدانیم.
4- چگونه میتوانیم قدر جوانی و نوجوانی خود را بدانیم؟
با خودشناسی، تقویت صفات خوب و دور کردن صفات منفی از خود و علم اندوزی.
گفت و گو صفحه 27
1- دربارۀ مفهوم جملۀ « المؤمن مرآۀ المؤمن » و ارتباط آن با درس بحث و گفت و گو کنید.
معنی جمله: «مؤمن آینه مؤمن است» آیینه وظیفهای دارد. وظیفه آن صداقت و راست گویی و انعکاس واقعیتها است. آیینه بدون این که به کس دیگری سر ما را انتقال دهد. بدون اینکه که آبروی کسی را از بین ببرد و بدون این که عیبها و اطلاعات دیگران را در اختیار ما قرار دهد با ما برخورد میکند. انسانها نیز میتوانند مانند آینه باشند. عیب و نقص یکدیگر را بدون داد و فریاد و نیز همان گونه که هست به همدیگر بگویند. مواظب رازهای هم دیگر باشند، مواظب آبروی انسانهای دیگر باشند و...
2- بیت زیر، کدام ضرب المَثَل را به یاد می آورد، در بارۀ ارتباط این دو، توضیح دهید
همی دانه و خوشه، خروار شد ز آغاز، هر خوشه خرور نیست
اندک اندک جمع گردد، وانگهی دریا شود.
هم ضرب المثل و هم شعر افزایش منطقی را یادآور میشوند و گسترش تدریجی با تلاش و کوشش را متذکر میشوند.
نوشتن صفحه 28
1- در میان کلمههای زیر، هم خانوادۀ کدام واژهها در متن درس به کار رفته است؛ آنها را بیابید و بنویسید
غنی: غنیمت
حجّت: *
یوم: ایام
مغتنم: غنیمت
مبصر: بصیرت
احتیاج: محتاج
صبور: *
دوام: *
مساعی: سعی
سعید: *
2- در بیت زیر کنایه ها را مشخّص کنید و معنی آنها را بنویسید.
مپیچ از ره راست بر راه کج چو در هست، حاجت به دیوار نیست
از راه راست پیچیدن، کنایه از منحرف شدن.
به راه کج رفتن، کنایه از راه نادرست و کار اشتباه انجام دادن.
3- با ذکر دلیل گونههای پرسش را مشخص کنید.
که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب؟ یا که داند که بر آرد گل صد برگ از خار؟
مصراع اول: پرسش انکاری
شاعر تاکید بر سوال دارد یعنی به جز خدا چه کسی توانایی دارد تا از چوب خشک میوههای رنگارنگ خلق کند
مصراع دوم: پرسش انکاری
شاعر بر نکتهای دیگر تاکید میکند و میگوید به جز خدا کسی توانایی خلق گلهای رنگارنگ را از بین خارها ندارد.
خار بر پشت زنی زین سان گام عزتت چیست؟ عزیزت کدام؟
پرسش معمولی: قهرمانان داستان از هم دیگر پرسشی میپرسند که نیاز به پاسخ دارد.
هر شب که روی به جامۀ خواب کن نیک تأمل اندر این باب
کان روز، به علم تو چه افزود؟ وز کردۀ خود، چه بردهای سود؟
مصراع اول: پرسش معمولی، مصراع دوم: پرسش معمولی - چون سوالها برای پاسخ دادن پرسیده شدهاند.