عجایبِ صُنعِ حق تعالی
این درس به توصیف زیباییهای طبیعت میپردازد. توصیف یعنی وصف نمودن و جزئیات و ویژگیهای یک پدیده را بازگو کردن. در وصف پدیدهها، توجّه به عنصر تخیل مانند تشبیه و تشخیص و... اهمّیت بسزایی دارد. در خواندن این گونه متنها، از لحن توصیفی و آهنگی آرام و لطیف، بهره میگیریم. همچنین دقّت در مفهوم جملهها در نوع بیان آهنگ کلام، مؤثّر است. لحن توصیفی با هدف شرح و توصیف خصوصیّات و ویژگیهای پدیدهها به کار گرفته میشود.
بدان که هر چه در وجود است، همه صُنع خدای تعالی است. (آگاه باش که هرچه آفریده شده و به وجود آمده، آفریده خدای بلند مرتبه است.) آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است. (هر چیزی که بر روی زمین است.)، چون کوهها وبیابانها ونحرها و آنچه در کوههاست، از جواهر ومعادن و آنچه بر روی زمین است، ازانواع نباتات و آنچه در برّ و بحر است، از انواع حیوانات و آنچه میان آسمان و زمین است، چون میغ و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و قوس قزح وعلاماتی که در هوا پدید آید، همه عجایب صنع حق تعالی است. (اتفافاتی که در آسمان رخ میدهد، (پدیدههای طبیعی همچون توفان و...) همه از شگفتیهای آفرینش خداوند بلند مرتبه است.) که تورا فرموده است تا در آن نظر کنی. پس اندر این آیات، تفکر کن.که به تو فرمان داده تا در آنها بنگری. (تفکر کنی.))
در زمین، نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است. (به زمین نگاه کن و در آن بیندیش که چگونه آن را زیر پای تو گسترده است.) و جوانب وی فراخ گسترانیده (اطراف آن را گسترده ساخته است.) و از زیر سنگهای سخت، آبهای لطیف روان کرده، تا بر روی زمین میرود و به تدریج بیرون میآید. در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد (مانند پارچه ابریشمین (از گلهای فراوان) رنگارنگ میشود.)، بلکه هزار رنگ شود.
نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر یکی بر شکلی دیگر و بر صورتی دیگر و همه از یکدگر نیکوتر (یکی از دیگری زیباتر و بهتر) هریکی را آنچه به کار باید، داد (به هر کدام، هر چیز که لازم داشت، عنایت فرمود.) و هر یکی را بیاموخته که غذای خویش چون به دست آورد و بچّه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشیان خویش چون کند. (به هر کدام یاد داده که غذای خود را چگونه به دست آورد و بچه را چگونه نگهداری کند تا بزرگ شود و لانه خود را چگونه بسازد.) در مورچه نگاه کن که به وقت خویش غذا چون جمع کند.
اگر در خانهای شوی که به نقش و گچ، کنده کرده باشند، روزگاری دراز، صفت آن گویی و تعجب کنی (اگر وارد خانه ای شوی که گچ کاری شده باشد و نقشهای زیبا بر آن باشد. مدت زمان درازی از آن تعریف میکنی و به حیرت میافتی.) و همیشه در خانۀ خدایی، هیچ تعجب نکنی! و این عالم، خانۀ خداست و فرش وی، زمین است و لکن سقفی بیستون و این، عجبتر است و و چراغ وی ماه است و شعلۀ وی آفتاب و قندیلهای وی ستارگان و تو از عجایب این، غافل؛ که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی. (ولی سقف آن (آسمان) ستونی ندارد و این شگفت انگیز تر است و چراغ این خانه ماه است و نور و روشنایی آن از خورشید و چراغ آویزهای آن ستارگان هستند و تو از این شگفتیها که در این خانه است بیخبر هستی؛ زیرا خانه بسیار بزرگ است و چشم تو کوچک و محدود بین است و قدرت دیدن این همه زیبایی را ندارد.)
و مثل تو چون مورچهای است که در قصر ملکی سوراخی دارد؛ جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمیبیند و از جمال صورت قصر وبسیاری غلامان وسریر ملک وی، هیچ خبر ندارد. (از زیبایی ظاهری کاخ و زیادی خدمتکاران و تخت پادشاهی آن آگاهی ندارد.)
اگر خواهی به درجۀ مورچه قناعت کنی، میباش و اگر نه، راهت دادهاند تا در بستان معرفت حق تعالی، تماشا کنی و بیرون آیی؛ چشم باز کن تا عجایب بینی که مدهوش و متحیر شوی. (اگر میخواهی همچون مورچه به زندگی بسیار محقر و کوچک بسنده کنی، پس همین گونه که زندگی میکنی ادامه بده و در غیر این صورت، تو را در باغ شناخت خداوند راه داده اند تا نگاه کنی. چشم دل را بگشا تا شگفتیهای آن را ببنی و پس از آن سرگشته و حیران شوی)
خودارزیابی صفحه 20
1- کدام بخش درس، به روز رستاخیز، اشاره دارد؟
در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
2- عبارت «هر یکی را آنچه به کار باید، داد» را توضیح دهید.
خداوند طبق عدل و داد، هر چیزی را که مورد نیاز آفریدههایش هست، در اختیارشان قرار داده تا بتوانند زندگی کنند. هیچ یک از آفریدههای خدا بدون حکمت، بدون برنامه و بیهدف خلق نشدهاند. خدای بزرگ همه آفریدهها را با برنامه و هدفمند خلق کرده است.
3- بند «… و مَثَل تو چون مورچهای …» چه ارتباطی با درک شگفتیهای آفرینش دارد؟
اگر انسان بخواهد آفریدههای هستی را درک کند همۀ هستی را به عنوان یک نظام کلی میبیند. در این نظام کل، نظامهای کوچکتری نیز وجود دارد که در ارتباط با نظام کل هستند. نظامهای کوچک از زاویۀ دید انسانها تعریف میشود یعنی چیزی را که ما از نگاه خودمان به اطراف داریم. پس اگر بخواهیم کل هستی و نظام کل را درک کنیم باید معرفت و شناختمان را از خالق هستی بیشتر کنیم.
نوشتن صفحه 21
1- مترادف واژههای زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
سرگشنته= حیران
رنگین کمان= قوس قزح
آفرینش= صنع
تخت= سریر
ابر= میغ
فرش= بساط
شناخت= معرفت
2- درعبارتهای زیر، هسته و نوع وابستهها را مشخّص کنید.
الف) سنگ (هسته) سخت (وابسته پسین - صفت بیانی) و آب (هسته) لطیف (وابسته پسین - صفت بیانی)
ب) این (وابسته پیشین - صفت اشاره) همه (وابسته پیشین - صفت مبهم) آیات (هسته)
ج) چه (وابسته پیشین - تعجبی) خلقت (هسته) شگفت انگیزی (وابسته پسین - صفت بیانی)
د) کدام (وابسته پیشین - صفت پرسشی) مستمع (هسته) آگاه آست؟
3- پیام متن زیر را بنویسید.
«این عالَم، خانۀ خداست؛ چراغ وی ماه است و شعلۀ وی آفتاب و تو از عجایب این، غافل؛ که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر»
شناخت خدا و تلاش برای شناخت از طریق دیدن آفریدههای خدا
شعر خوانی (پرواز)
در پیله تا به کی، بر خویشتن تنی؟ پرسید کرم را، مرغ ازم فروتنی
روزمی مرغ ازم روی تواضع و فروتنی ازم کر پرسید: تا کی میخواهی در پیلۀ خود بمانی و در آن جای تنگ و تاریک به دور خودت بپیچی؟
تا چند منزوی در کنج خلوتی در بسته تا به کی، در محبس تنی؟
تا چه زممانی میخواهی تنهایی در گوشهای بنشینی و در زمندان پیله و تن، خودت را زمندانی کنی؟
همسالهای من، پروانگان شدند جَستند ازم این قفس، گشتند دیدنی
هم سن و سالهای من، به پروانه تبدیل شدند، ازم قفس پیله رها و بسیار زمیبا و دیدنی شدند.
در حبس و خلوتم، تا وارَهَم به مرگ یا پِر برآور بهرِ پریدنی
خود را زمندانی کرده و در تنهای نشستها تا نمیر و به پروانه تبدیل شو .
اینک تو را چه شد، کای مرغ خانگی کوشش نمیکنی، پَری نمیزمنی؟
ای مرغ خانگی، برای تو چه اتفاقی افتاده است که پروازم نمیکنی، حتی تلاشی هم برای پروازم کردن انجا نمیدهی؟