معنی درس ششم زبان انگلیسی نهم: Health and Injuries
Health and Injuries
سلامتی و آسیب ها
معنی مکالمه صفحه 96 زبان انگلیسی نهم
Reza: We plan to go to the lake. Do you want to come?
رضا: ما برنامه ریختیم بریم دریاچه. میخوایی تو هم بیایی؟
Ehsan: I don’t think so. I don’t like school trips. Last summer I fell and broke my leg.
احسان: فکر نمیکنم. من گردش های مدرسه را دوست ندارم. تابستان گذشته افتادم و پام شکست.
Reza: It sometimes happens. I twisted my ankle last winter. I stayed home for two weeks!
رضا: گاهی اوقات اتفاق می افتد. زمستان گذشته قوزک پام پیچ خورد و دو هفته در خانه ماندم.
Ehsan: That’s too bad! I didn’t know that.
احسان: چه بد! نمیدونستم.
Reza: Yeah…, but after that, I participated in Helal-e-Ahmar first aid classes. I learned how to take care of myself.
رضا: بله... اما بعد از اون من توی کلاس های کمک های اولیه هلال احمر تمرین کردم. یاد گرفتم چطور از خودم مراقبت کنم.
Ehsan: I like that. Can you give me some advice?
احسان: من آن را دوست دارم. میتونی چندتا توصیه بهم بکنی.
Reza: Sure!
رضا: حتما!
ترجمه تمرین 1 صفحه 97 زبان انگلیسی نهم
Did Mina have an accident? Yes, she did.
آیا مینا تصادف کرد؟ (بله تصادف کرد.)
Did Ali cut his finger? No, he didn’t.
آیا علی انگشت خود را برید؟ (نه نبرید.)
Did you break your leg? Yes, I broke my leg.
آیا پای شما شکست؟ (بله پای من شکست.)
Did you hurt your back? No, I didn’t hurt my back.
آیا پشت شما آسیب دید؟ (نه پشت من آسیب مدید.)
ترجمه تمرین 2 صفحه 97 زبان انگلیسی نهم
Who had an accident? Reza.
چه کسی تصادف کرد؟ (رضا)
Where did she break her leg? She broke her leg in the park.
پای او کجا شکست؟ (او پایش را در پارک شکست.)
How did Amir hurt his head? He hit his head on the door.
سر امیر چطور آسیب دید؟ (سرش به در خورد.)
Why did they have an accident? Because they drove fast.
چرا آنها تصادف کردند؟ (چون که با سرعت رانندگی کردند.)
ترجمه Language Melody صفحه 100 زبان انگلیسی نهم
Student 1: Excuse me teacher! Hamid cut his finger.
دانش آموز 1: ببخشید معلم! انگشت حمید برید.
Teacher: What?! Let me see. Oh, does anyone have a plaster?
معلم: چی؟ بزارید ببینم. اوه کسی چسب زخم داره؟
Student 2: I think I have one. Just a second!
دانش آموز 2: فکر کنم من داشته باشم. یه لحظه
Teacher: Please hurry up! It’s bleeding.
معلم: لطفا عجله کنید! خون ریزی دارد.
Student 2: I found it. Here you are.
دانش آموز 2: پیداش کردم. بفرمایید.
Rising
Is he clever?
آیا او باهوش است؟
Are they playing football?
آیا آنها فوتبال بازی میکنند؟
Does he like summer?
آیا او تابستان را دوست دارد؟
Do they have their lunch at school?
آیا آنها در مدرسه ناهارشان را میخورند؟
It is fantastic!
فوق العاده است!
What a beautiful flower!
چه گل زیبایی!
Falling
There is a cat in the yard.
در حیاط یک گربه است.
We had an accident.
ما تصادف کردیم.
We live in Isfahan.
ما در اصفهان زندگی میکنیم.
Where is my coat?
کت من کجاست؟
What do you study?
چه چیزی مطالعه میکنی؟
When did they go to school?
آنها کی به مدرسه رفتند؟
جواب و ترجمه Find it صفحه 103 زبان انگلیسی نهم
My mom just baked some cookies. She put them on the table. My little brother Reza was hungry. He wanted a cookie. He climbed a chair to take it. He fell down and hurt his head. He climbed the chair again. He took one this time. The cookie was hot. He burnt his hand and started crying.
مادرم تازه مقداری کلوچه پخته بود. او آنها را روی میز گذاشت. برادر بزرگم رضا گرسنه بود. او یک کلوچه میخواست. او از صندلیبالا رفت تا یکی بردارد. او افتاد و سرش اسیب دید. او دوباره از صندلی بالا رفت. او اینبار یکی برداشت. کلوچه داغ بود. دست او سوخت و شروع به گریه کرد.
معنی لغات درس 6 زبان انگلیسی نهم
Accident تصادف |
Advice نصیحت |
After بعد از |
Ankle قوزک پا |
Anyone هر کس، کسی |
Back پشت، کمر |
Bake پختن |
Bleed/p> خونریزی کردن |
Broke شکستن |
Bruise کوفتگی، کبود شدگی |
Burn سوختن |
Burnt سوختن – شکل گذشته فعل |
Call زنگ زدن |
Clever باهوش |
Climb بالا رفتن |
Coat کت |
Cookie بیسکویت - کلوچه |
Cry گریه کردن |
Cut بریدن |
Drove راندن – شکل گذشته فعل |
Fell افتادن |
Fell down پایین افتادن |
Finger انگشت |
First aid/p> کمک های اولیه |
Flower گُل |
Found فهمیدن – شکل گذشته فعل |
Health سلامتی |
Here you are بفرمایید |
Hit زدن |
Hurry up عجله کردن |
Hungry گرسنه |
I don’t think so: من اینطور فکر نمی کنم |
Injuries صدمات |
Knee زانو |
Know دانستن، شناختن |
Lake دریاچه |
Last summer تابستان گذشته |
Learn یادگرفتن |
Leg پا |
Little کوچک |
Look نگاه کردن |
Lunch ناهار |
Myself خودم |
Participate شرکت کردن |
Plan نقشه |
Plaster چسب زخم |
Put گذاشتن |
Saw دیدن – شکل گذشته فعل |
So بنابراین |
Start شروع کردن |
Stay ماندن |
Stick چسباندن |
Sure مطمئن بودن |
Take care مراقبت کردن |
Too bad خیلی بد |
Trip سفر |
Twist پیچ خوردگی |
Wound زخم |
Yard حیاط |
head سر |
find پیدا کردن - یافتن |
plan برنامه ریزی |
injury صدمه |
school trips اردوهای مدرسه |